الزامات ترسیم فرآیندها
مواردی که می بایست در طراحی یک فرآیند مد نظر قرار گیرد به شرح ذیل هستند:
۱٫ هر فرآیند مجموعه ای از نقش ها است (نه نام افراد یا کار آنها). به بیان دیگر، هر یک از افراد در یک بخش سازمانی، واحد یا سازمان، می توانند همزمان چندین نقش مختلف را به عهده داشته باشند.
۲٫ هر یک از نقش های فرآیندی باید در عنوان یک و تنها یک مسیر ، قرار گیرد. به بیان دیگر، هر یک از مسیرها باید دارای عنوانی برابر با یکی از نقش های فرآیندی باشد و مسیرهای دیگر نباید از همان عنوان استفاده نمایند.
۳٫ گرچه این مورد بر اساس استاندارد علائم مدیریت فرآیندهای کسب¬وکار ترویج شده است اما در همه روش¬ها، چنین مشابهتی وجود دارد: هر فرآیند تنها و تنها با یک رویداد آغاز می شود. به بیان دیگر، هر فرآیند تنها یک آغازگر دارد و آن آغازگر تنها به یک فرآیند اختصاص خواهد داشت.
۴٫ در فرآیند نباید سکته وجود داشته باشد یعنی نباید یک جایی از فرآیند به هیچ چیز دیگری متصل نباشد. اصطلاحاً نباید ول باشد.
۵٫ یک فرآیند می تواند چندین حالت پایان داشته باشد که بر اساس شرط های مختلف می بایست مشخص باشد
۶٫ هر یک از حالت های شرط ها، می بایست بر روی کمان های خارج شونده از شرط، درج شده باشند. پس نباید بجای نوشتن بر روی کمان ها، از پردازش ها یا یادداشت ها استفاده نمود.
۷٫ مرسوم است که بجای نگارش مواد آیین نامه ها و شیوه نامه ها، آنها را در قالب یادداشت های کوچکی درج نمود.
۸٫ فرآیندهای خارجی باید حتماً به صورت مشخص و با رعایت اصول خاصی که در استانداردهای مختلف تفاوت ظاهری دارند، در دل فرآیند کنونی مشخص شوند.
۹٫ ترسیم فرآیند یک هنر است پس تحلیلگر و طراح فرآیند باید سطح فعالیت ها را رعایت نماید. پس لازم است تا اگر در حال ترسیم سطح صفر فرآیندها است، کلیه اقدامات کلان را ترسیم نماید و از ترسیم فعالیت های لایه های پایین تر اجتناب نماید تا توازن فعالیت ها و سطح تحلیل آنها به هم نخورد.
۱۰٫ فرآیند باید خوانا باشد یعنی خواننده بتواند در اسرع وقت، با دنیال کردن کمان ها، مسیر فرآیند را دنبال نماید.
۱۱٫ در تمامی استانداردهای تحلیل و طراحی فرآیند، این اصل پذیرفته شده است که فرآیند باید از منتها الیه سمت چپ بالا شروع شود و به ترتیب به یکی از دو سمت پایین و راست حرکت نماید و بجز در مواقع خاص (در شرایط نقطه تصمیمی که منجر به دوباره کاری خواهد شد)، نسبت به برگشت به عقب اقدام ننماید.
۱۲٫ اگر در دل یک فرآیند نیاز به توضیح یک فرآیند دیگر است که منجر به پیچیده تر شدن این فرآیند و ترسیمات آن می شود لازم است تا از مفهوم زیرفرآیند استفاده گردد تا خواننده دچار گیجی نشود.
۱۳٫ هر تصمیم باید حداقل حاوی دو حالت باشد و محتوای متن تصمیم، تا حد ممکن باید سوال مثبت باشد.
۱۴٫ در هیچ یک از فعالیت ها نباید عنوان نقش ذکر شود بلکه باید ماهیت فعالیت، اشاره مختصر شود.
۱۵٫ هر یک از فعالیت ها باید با اسم مصدر شروع شوند و با یک اسم به خاتمه برسند به عنوان مثال: ارسال نامه.
۱۶٫ هر فرآیند باید یک نام مشخص و یکتا داشته باشد که در بالای فرآیند سمت راست، درج شده باشد. ترجیحاً اگر کُد فرآیند مشخص باشد بهتر است. ضمن اینکه اگر نسخه های دیگر و سطوح تحلیل دیگر نیز برای آن وجود دارد باید در نام مشخص گردد تا بازیابی آن به راحتی صورت پذیرد.
۱۷٫ از یک فعالیت، تنها و تنها یک کمان خارج می شود پس هر کمان فقط از یک فعالیت خارج شده است و هر فعالیت تنها یک کمان خروجی دارد.
۱۸٫ در استاندارد علائم مدیریت فرآیندهای کسب¬وکار، رویدادهای میانی تعریف شده اند که در صورتی که فعالیتی دستی صورت نمی گیرد و نیاز به زمان، پردازش سیستمی، پیام و نظایر آن باشد، از آن استفاده می شود.
۱۹٫ یک فرآیند باید به حداقل یک نتیجه مشخص برسد. یعنی در انتهای فرآیند باید نتیجه قابل ارزشگذاری باشد.
نحوه مدلسازی کسب وکار یک سازمان
استفاده از مفاهیم مدلسازی کسب وکار برای شرکتهای کوچک و متوسط و حتی برای شرکتهای بزرگ خصوصی در ادبیات به وفور یافت میشوند اما هنگامی که بحث وارد فضای سازمانهای بزرگ و دولتی میشود شرایط عوض میشود. برای شرکتهای دسته اول استفاده از مفاهیم مندرج در کتاب “تولید مدلهای کسبوکار[۱]” میتواند کمک شایان توجهی بدانها نماید چرا که سبب بررسی یک کسبوکار از زوایای مختلفی میشود، شکل ۱: نمودار Business Model Canvas. با این که مدلهای مرجع این کتاب میتوانند برای سازمانهای دولتی هم مفید باشند اما هنوز استفاده از آنها تردید برای رسیدن به نتایج لازم را پاسخگو نیست.
شکل ۱: نمودار Business Model Canvas
یکی از راههای مدلسازی که برای سازمانها پیشنهاد شده است در کتاب معروف “مدلسازی کسبوکار[۲]” ارائه شده است. در این کتاب از ابتدا با شکستن یک سازمان با واحدهای وظیفهای، هر واحد را معادل با یک “جعبه سیاه[۳]” در نظر گرفته است که با نقشهای متعددی در ارتباط بوده و به آنها سرویس ارائه مینماید (شکل ۲: نمایش سرویسهای درون یک واحد و شکل ۳: نمایش جعبه سیاه یک واحد). سپس با تعیین نقشهای درونی هر واحد سازمانی در درون این جعبه سیاه، به خوبی ارتباط هر نقش با خدمات، ذینفعان و دیگر نقشهای درونی را مشخص ساخته است(شکل ۴: ارتباط سرویسهای درونی و نقشهای خارجی و شکل ۵: تعیین نقشهای درونی یک واحد). در انتها نیز سعی نموده است تا با تجمیع اهداف کسبوکار و واحد سازمانی، مدل کسبوکاری مطلوب را انتخاب نماید.
شکل ۲: نمایش سرویسهای درون یک واحد
شکل ۳: نمایش جعبه سیاه یک واحد
شکل ۴: ارتباط سرویسهای درونی و نقشهای خارجی
شکل ۵: تعیین نقشهای درونی یک واحد
از آنجا که راهکار دوم برای نمایش وضعیت سازمان و اهداف کلان هر واحد مناسب است و راهکار اول میتواند به خوبی پیشران های هر واحد را نمایش دهد، لذا تلفیق هر دو مورد در نمودار زیر به عنوان راهکاری متناسب پیشنهاد شده است:
[۱] Business Modeling Generation: John Wiley and sons, 2009.
[۲] Business modeling: A practical guide to realizing business value, MK, 2009.
[۳] Black-Box Organizational model
علائم مدیریت فرآیندهای کسب وکار
نشانه | شرح |
شروع فرآیند | |
پایان فرآیند | |
شروع فرآیند که همراه با دادن یک پیغام است. | |
مرحله ای در میانه فرآیند که در آن ارسال پیام صورت میگیرد. | |
پایان فرآیند که همراه با دادن یک پیغام است. | |
فعالیت | |
به معنای یک زیرفرآیند است که بصورت جداگانه باز شده و تشریح شده است. | |
یا | دروازه XOR :– اگر چند مسیر از این نشانه خارج شوند به این معناست که فقط و فقط یکی از این مسیرها انتخاب خواهد شد.
– دو مسیر خروجی از این دروازه را میتوان در ادامه فرآیند با کمک همین نشانه به یک نقطه رساند (مثال ۱ ). |
دروازه “یا”:– اگر چند مسیر از این نشانه خارج شوند به این معناست که یک یا چند مسیر ممکن است انجام میشود.
– اگر چند مسیر به این دروازه وارد شوند، دروازه هنگامی فعال میشود که کلیه مسیرهای فعال وارده تحقق پیدا کنند. |
|
دروازه “و”:اگر از این نشانه، چند مسیر خارج شود به این معناست که کلیه این مسیرها بصورت موازی انجام میشوند.
اگر چند مسیر به این دروازه وارد شوند، دروازه هنگامی فعال میشود که کلیه مسیرهای وارده، به انجام برسند (مثال ۲).
|
|
مسیر مشروط: مسیری است که در شرایطی خاص انتخاب میشود. | |
مسیر پیشفرض | |
فرآیند خارجی: منظور فرآیندی است که در این فرآیند ترسیم نشده است و می تواند آغازگرهای دیگری نیز داشته باشد. |
در ادامه، مثال های فرضی برای نشان دادن کاربردهای مذکور نشان داده شده است.
- مثال ۱:
- مثال ۲:
در این مثال پس از اینکه پزشک خانواده برای پزشک مورد نظر خود درخواست جانشینی می دهد، سیستم دو مسیر بعدی را طی می نماید. یعنی هم یک کد رهگیری به پزشک خانواده می دهد و هم درخواست پزشک خانواده را به پزشک جانشین اعلام می نماید.
نمودار گردش سیستمی
نمودار روند سیستم([۱]SFC):
در این نمودار قصد داریم تا بدنبال یک فرآیند از ابتدا حرکت کنیم- مانند یک کارمند که بین واحدهای مختلف حرکت می کند تا تاییدها،توافق ها،امضاها و سوالات خود را مطرح سازد- و تک تک افراد مرتبط در سیستم را شناسایی می نماییم و توالی مورد نظر را در آنها نمایش می دهیم.
به عنوان مثال فرض کنید قصد خرید تلویزیون با وام بانکی را دارید،در این صورت نمودار زیر می تواند یک SFC ی مناسب برای این منظور باشد:
در روند بالا فرض شده است که:
- شخص فرم درخواست وام را از بانک می گیرد.
- آنرا پر می کند و به بانک تحویل می دهد.
- بانک فرم های پر شدۀ درخواست وام را دریافت می کند و آنها را در یک پوشه یا پایگاه داده[۲] ذخیره می نماید.
- سپس فرد مسئول در بانک آنها را با مشخصات و ضوابط اعطای وام چک می نماید.
- پس از این مرحله مشخص می گردد که آیا با وام موافقت شده است یا خیر.
- سپس نتیجۀ آن به شخص متقاضی اعلام میگردد.
- اگر با وام وی موافقت شده باشد،از وی مدارکی برای صدور وام درخواست می شود.
- وی مدارک خود را تحویل می دهد.
- بانک پس از دریافت مدارک شخص،به بررسی آنها می پردازد.
- سپس وام را آمادۀ پرداخت می نماید.
- به همین موازات شخص متقاضی به فروشنده مراجعه می نماید و به انتخاب کالا اقدام می نماید.
- فروشنده درخواست وی را ثبت می نماید و منتظر می ماند تا به محض دریافت پول کالا آنها را ارسال نماید.
- به محض دریافت پول توسط متقاضی،وی پول را به فروشنده ارسال می نماید.
- پول توسط فروشنده دریافت می شود و کالا را برای شخص ارسال می نماید.
همانطور که مشخص است در SFC ما یک روند با نقشهای مشخصی داریم.کاری که هر چند وقت یکبار (دورۀ تناوب) تکرار می شود.لذا می توان گفت که:
SFC یک داستان است که در سیستم واقعی
رخ می دهد و تکرارپذیر است.
نکات مهم:
برای ترسیم مناسب یک SFC،در نظر گرفتن نکات زیر ضروری است:
- داشتن دید فرآیند گرا:
در این نوع دیدگاه،شما باید هر چیز را مانند یک داستان ببینید که از یک جایی (یا با یک حادثه ای) شروع می شود،مسیری را طی می نماید(با نقشهایی) برخورد دارد و به یک جای مشخص ختم می گردد.
- پرسشگری:
در طی این کار باید دائماً از خود بپرسید که:
حالا به کجا می رویم؟
اگر این گونه شود چه طور عمل خواهیم کرد؟
آیا فرد دیگری در سازمان نیز هست که بتواند به ما در ارائۀ مطالب کمک نماید؟
آیا شخص دیگری نیز اجازۀ چنین کاری (مثلاً صدور درخواست دسته چک) را دارد؟
و…
برای پاسخ به این پرشها نیز می توانید از افراد مرتبط سوال نمایید یا با بررسی مستنداتی مثل فرمهای درخواست پر شده مشاهده نماید که چه اطلاعاتی رد و بدل می شود،چه کسی آنها را تایید می نماید،از چه کسی شروع می شود،چه افرادی در آن دخیلند و به کجا ختم می گردد.
- تفکر سیستمی:
باید به هر صورت ممکن یک سیستم را به اجزای قابل بررسی بشکنید.هیچ کسی قادر نخواهد بود تا کلیۀ سیستمهای یک سازمان را در یک لحظه در ذهن خود تصویر نماید.باید آنها را جزءجزء بررسی نماییم.مثلاً یک سازمان بزرگ را به بخشهای مالی،فنی،پشتیبانی،منابع انسانی،تولید،تعمیرات و … تجزیه نماییم.سپس هر بخش را نیز تجزیه می نماییم مثلاً در قسمت منابع انسانی به زیر بخشهای پرداخت حقوق،سیستم مرخصی،ارتقاء،نیازهای آموزشی و … دسته بندی می شود تا تحلیلگر بتواند به خوبی هر یک را مورد بررسی قرار دهد.
ترسیم SFC:
از آنجا که SFC به شدت نیازمند تجربه و خلاقیت است،لذاگامهای تدوین شده و یکسانی برای همۀ افراد وجود ندارد،اما می توان یک روند مناسب را برای آن به شکل زیر شرح داد:
- شناسایی سازمان و آشنایی با چارت سازمانی و انواع قسمتها (وظایف و این که زیر بخش چه بخشهایی هستند)
- تفکر و شناخت چند فرآیند اولیه مثلاً در منابع انسانی شما حتماً بحث پرداخت حقوق را خواهید داشت و …
- پرسشگری از افراد مرتبط (با شرایط پرسشگری که در بالا مطرح شد) و جمع آوری مستنداتی مثل فرمهای درخواست و غیره تا شما را در شناسایی و کسب دانش بهتر کمک نماید.
- ترسیم و تفکر در مورد آنچه افراد تعریف کرده اند به نحوی که شما را قانع سازد که به یک داستان رسیده اید.
- شناسایی فرآیندهای دیگر از دل فرآیندهای قبلی
- اجرای دوبارۀ مراحل ۳ تا ۵
در انتها اگر مطمئن شدید که فرآیندی از قلم نیفتاده است بهتر است با مراجعه به فرد دیگری در سازمان که خبره تلقی مشود،نظرات او را در این باره جمع آوری کنید.
نماد های بکار رفته:
ورودی دستی:
به معنای هرگونه جسم فیزیکی که می تواند شامل برگه،سند،چک و حتی قطعه باشد،است و کاملاً جنبه فیزیکی و غیر الکترونیکی بودن آن مد نظر است.
صدور اسناد فیزیکی:
به منظور انتقال بین بخشی و نیز وجود اسناد برای ثبت در پوشه ها،از این نماد بهره می بریم تا مشخص گردد که در هر مرحله آیا سندی صادر می گردد و نام آن سند چه خواهد بود.
پوشه های دستی:
منظور از پوشه های دستی تمامی بایگانی های فیزیکی است که در قسمت های مختلف نگه داری میگردد تا در صورت لزوم به ایجاد گزارش بپردازد.
به معنای پایگاه داده ها(ذخیره آنلاین ):
از آنجا که در سیستم مشاهده شده،از سیستم مکانیزه بهره برداری می گردد،لذا پایگاه داده های این پروژه که آنلاین نیز هست ،محلی برای جمع آوری برخی از داده های پروژه محسوب می گردد.
عملیات دستی:
برای هر گونه کاری که توسط نیروی انسانی صورت می گیرد و نیازمند صرف وقت و انرژی فیزیکی است،بکار می رود.
عملیات کمکی:
به معنای انتقال و کارهایی است که از امکانات به صورت آفلاین و جایگزین استفاده می نماید،یعنی کاری که می تواند به غیر از شخص مورد نظر و در اولین فرصت خالی توسط دیگران نیز صورت گیرد.مثلاً رساندن یک برگه را بجای مدیریت تدارکات،فردی با مسئولیت دیگر نیز می تواند به واحد مربوطه ببرد.
ورود داده های شفاهی و الکترونیکی:
هر نوع ورود و دریافت اطلاعات که غیر فیزیکی است را در بر می گیرد.
[۱] System Flow Chart
[۲] Database
معرفی ابزارهای تحلیل IDEF
مقدمه:
ابزارهای تحلیلی خانواده IDEF، از جمله ابزارهایی هستند که در زمان قبل از ایجاد زبان متحد مدلسازی[۱] پا به عرصه وجود گذاشتند. این ابزار توسط یکی از آزمایشگاههای نیروی هوایی ایالات متحده ایجاد ش د که قطعاً برای اهداف سیستمهای اطلاعاتی مورد استفاده قرار گرفته است. این خانواده از ابزارها گرچه با نسخههای IDEF0 و IDEF1 آغاز شدند ما به سرعت به خانواده IDEF (که با اصطلاح IDEFX شناخته میشوند) تبدیل شدند تا نشان دهند که ابزارهای زیادی در طیف وسیعی از حوزه تحلیل سیستمها (چه سیستمهای اطلاعاتی، سازمانی، مفهومی و حتی کسبوکاری) نیازمند تدوین هستند.
ابتدا به تشریح IDEF0 پرداخته میشود.
IDEF0 ابزاری برای کل نگری برای تحلیل کارکرد سیستمها
اجازه دهید که ابتدا با چند مثال به شما بگویم که چرا نیاز به چنین ابزاری احساس گردید؟. هنگامی که قصد انجام کاری را دارید، میتوانید خیلی ساده آن را شامل ۳ جزء ببینید: ورودیها، خروجیها و خود آن کار. به سادگی شکل زیر، میتوان این مفاهیم را در یک جریان مستقیم خطی دید:
نمودار ۱: فعالیت به صورت خطی
در چنین دیدگاهی که نظیر آن در ریاضیات با مفهوم تابع (که در آن تعدادی ورودی تبدیل به تعدادی خروجی میشوند[۲]) دیده میشود، تعدادی ورودی، با انجام برخی اقدامات به خروجی تبدیل میشوند. گرچه این نگاه ساده میتواند مفید باشد اما بسیاری از واقعیتها را نمایش نمیدهد. در جهان هستی بسیاری از اقدامات ما:
- به سادگی حالت خطی شکل اول نیستند.
- نیازمند برخی امکانات دیگر هستند.
در زیر نمونه ای از یک فرآیند که بوسیله این ابزار ترسیم شده است،آمده است.در این ابزار هر فرآیند با چهار کمان سر و کار دارد:
۱٫ورودی ها:
هر چیز فیزیکی یا داده ای که سبب شروع فرآیند گردد.گاهی فرآیندهایی را می بینیم که ورودی ندارند(!!) و تنها یک فعالیت دوره ای محسوب می شوند مانند انبارگردانی
۲٫خروجی ها:
هر نوع چیز فیزیکی یا داده ای که حاصل پردازش این فرآیند بوده است و قبل از آن وجود نداشته است.
۳٫کنترل ها:
هر آنچه که سبب بررسی صحت و اعتبارسنجی در فرآیند گردد مانند وجود شناسنامه در هنگام ثبت نام
۴٫مکانیزم ها:
هر انچه که ورودی،خروجی و کنترل نباشد اما برای اجرای فرآیند کاملاً ضروری یا تسهیل گر باشند.مانند قوطی باز کن برای گشودن در کنسرو
۴٫۱ مکانیزمهای فراخوان:
سبب فراخوانی یک فرآیند خارجی می گردد که ادامه فرآیند محتاج به انجام و دریافت نتایج از آن است.
تذکر:
نماد گوشه سمت چپ پایین نمایانگر کد و سطح اجرا است.
محققان آزمایشگاه نیروی هوایی ایالات متحده، تصمیم گرفتند که مثالی نظیر مثال زیر را بررسی کنند (البته این یک مثال ساختگی است):
مثال: فرض کنید که لامپ اتاق شما سوخته است و میخواهید آن را تعویض نمایید (برای آنکه خلاقیت ذهنی ما، مشکلات جدی ایجاد نکند، قد شما ۱٫۶ متر، ارتفاع اتاق، ۲٫۵ متر و تنها یک لامپ به صورت سفت و در سقف پیچ شده و نور اتاق را تامین مینماید). برای این تعویض چه میکنید؟
پاسخ:
گرچه که بسته به تجربه شما، روشهای مختلفی میتواند پیشنهاد شود اما ابتدا چند مفهوم را با هم بررسی میکنیم و سپس روشهای مختلف (دو روش متداول) را به کمک ابزار IDEF0 تحلیل خواهیم نمود.
- مفهوم ۱: ورودیها
شما نیاز به یک لامپ جدید دارید.
- مفهوم شماره ۲: خروجی مورد نظر شما و خروجی های محتمل دیگر
نورانی شدن اتاق به کمک لامپ تعویض شده (خروجی مورد نظر)
لامپ تعویض شده (خروجی دیگر)
- مفهوم شماره ۳: ابزارهای کمکی
شما به یک نردبان نیاز دارید تا دست شما به تعویض لامپ برسد.
- مفهوم شماره ۴: ابزاری برای کنترل
کلید برق اتاق میتواند به عنوان ابزاری جهت جلوگیری از برق گرفتگی و نیز تعیین صحت خروجی استفاده شود.
- مفهوم شماره ۵: محتوای کار
تعویض لامپ سوخته با لامپ جدید
به طور کلی IDEF0 پیشنهاد مینماید که از نمودار سطح صفر زیر بهره ببرید:
نمودار ۲: ترسیم فعالیت در IDEF0
زبان مدلسازی IDEF0، به ابزارهای کمکی، مکانیزم و به ابزارهای کنترلی، کنترل میگوید (حال این ابزارها می توانند فیزیکی بوده یا یک مستند، یک بند از قانون و … باشد). پس از اینکه مفاهیم این ابزارها را با هم مرور نمودیم، اجازه دهید دو راهحل را برای تعویض لامپ در نظر بگیریم:
راهحل اول: فرض کنید که شما از سالم بودن لامپ اطمینان دارید. پس منطقی است که دو گام زیر را انجام دهید:
گام اول: نصب لامپ جدید به جای لامپ قدیمی
گام دوم: استفاده از کلید برق برای اطمینان از کار کردن سیستم برق (و نه فقط لامپ)
در این حالت، نمودار IDEF0 مرتبط با آن، به شکل زیر خواهد بود:
نمودار ۳: ترسیم جزئیات راه حل اول
همانطور که مشخص است، عناصر مکانیزم و کنترل که در نمودار اول روی یک باکس قرار داشتند، در واقعیت متعلق به دو گام مختلف بودند و به علت نیاز به تجمیع، در نمودار اول در یک تصویر به نمایش درآمده بود (بازگردید به مفهوم سطح خلاصهسازی[۳]). همچنین در نمودار اول، دو خروجی دیده میشود که در نمودار ۲، علاوه بر آن دو خروجی، یک خروجی واسط دیگر نیز دیده میشود (لامپ نصب شده که گام اول را به گام دوم مرتبط میسازد).
راه حل دوم: فرض کنید پیش از آنکه بخواهید به بالای نردبان بروید، قصد دارید تا سلامت لامپ جدید را با یک آباژور که در اتاق موجود است و لامپ ندارد بسنجید و اگر مطمئن شدید، نسبت به تعویض آن اقدام کنید. در این شرایط، شما دو گام را پیش رو خواهید داشت:
نمودار ۴: ترسیم جزئیات راه حل دوم
همانطور که مشخص است، در این راهحل، یک کنترل اضافه شده است و به خروجیها نیز یک خروجی افزوده شده است. همچنین نوع خروجی واسط نیز تغییر نموده است.
شما به عنوان تحلیلگر سیستم، فکر میکنید که هر کدام از این راهها برای چه شرایطی مناسب است؟ کدامیک زمان و هزینه کمتری خواهد داشت؟ کدامیک منجر به افسوس کمتری (!) خواهد شد؟ و ….
قطعاً برای پاسخ به این سوالات، که منجر به انتخاب راهحل از بین کاندیدهای موجود خواهد شد، نیازمند معیارهای جدی هستید که در بخش انتخاب راهحلها بدان خواهم پرداخت.
[۱] Unified Modeling Language (UML)
[۲] (y1,y2,…)=f(x1,x2,…)
[۳] Abstraction
لینک دانلود نمونه پروژه تحلیل سیستم
منبع: http://ghodoosi.com/blog/?cat=38 محمدرضا قدوسی
نویسنده: پویا نخجیرکان
Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!